هر دم به بهانه ای تو را یاد کنم / افسرده دلم به یاد تو شاد کنم
بی تو دل من چو کلبه ای خاموش است / با یاد تو این خرابه آباد کنم . . .
.
.
.
عاشق شدم و عشق مرا بد نام کرد / داروغه شنید و مرا زندان کرد
در خلوت زندان به خود نالیدم / عاشق شود آنکس که مرا عاشق کرد . . .
.
.
.
عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ / که به عمری نتوان دست در آثارش برد . . .
.
.
.
فال حافظ زدنت از پی دلتنگی کیست ؟ / من که هر لحظه به یاد تو و دلتنگ تو ام
هر ستاره یه نشان از غم و دلتنگی من / آسمان را بفرستم که بدانی همه جا یاد تو ام ؟
.
.
.
دوستی گفت صبر کن ایراک / صبر کار تو خوب زود کند
آب رفته به جوی باز آرد / کار بهتر از آن که بود کند
گفتم آب آری به جوی باز آید / ماهی مرده را چه سود کند !
.
.
.
عشق چون ایده برد هوش دل فرزانه را ، دزد عاقل میکشد اول چراغ خانه را
آنچه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد ، در میان خانه گم کردیم صاحبخانه را . . .
.
.
.
زندگی را بی عشق سپری کردن غم بزرگی است
اما این تقریبا برابر است با غمیکه زندگی را ترک کنی
بدون اینکه به کسی که عاشقش هستی بگویی که دوستش داری . . .
.
.
.
نمیدانم هم اکنون کجا مشغول لبخندی ، فقط یک آرزو دارم
که در دنیای شیرینت ، میان قلب تو با غم نباشد هیچ پیوندی . . .
.
.
.
ای قرار لحظههای اضطرار ، بر روان دیده ام منشین چو خار
جاری عشقی به شریان وجود ، بی تو باید شعر دلتنگی سرود . . .
.
.
.
روزگاری شد و کسی مرد ره عشق ندید / حالیا چشم جهانی نگران من و توست . . .
.
.
.
میخواستم تصویر با تو بودن را نقاشی کنم
دیدم فاصله بینمان در ورق جا نمیشود
کمینزدیک تر بیا ، میخواهم با تو بودن را حس کنم . . .
.
.
.
دوستی اتفاق است ، جدایی رسم طبیعت
طبیعت زیباست ، نه به زیبایی حقیقت
حقیقت تلخ است ، نه به تلخی جدایی
جدایی سخت است نه به تلخی تنهایی . . .
.
.
.
نترس از شب مستی ، بیا و عاشق باش / فروغ دیده مجنون ، بهای صادق باش
من و کبوتر عاشق به روی یک دیوار / دو پنجره ، دو ستاره فدای یک دیدار . . .
.
.
.
اگه میگفتی میخوامت دلم دیگه غصه نداشت
شب چشام خوابش میبرد نیازی به قصه نداشت
اگه میگفتی میخوامت تو دنیا چیزی کم نبود
رو خاطرات خوبمونهاشور زرد غم نبود . . .
.
.
.
ما عاشق فهم و ادب و معرفتیم / ما خاک قدوم هرچه زیبا صفتیم
از زشتی کردار دگر خسته شدیم / محتاج دو پیمانه میمعرفتیم . . .
.
.
.
از خدا خواهم نبخشاید تو را / این چه رسم دوستی باید تو را
تو که میدانی در قلب منی / این همه دوری و بی مهری چرا ؟
.
.
.درکوچههای عشق دنبال منی / من فکر میکردم فقط مال منی
این دل اسیر مهر روی توست نمیدانی ؟ / ای همرنگ چشم من ، تو فال منی . . .
.
.
.
۱ دونه دوست دارم چون یدونه ای ، دو تا دوست دارم چون دومیت وجود نداره
صد تا دوست دارم چون تا صد ساله دیگه هم که بگردم ، مثل تو را پیدا نمیکنم .
.
.
.
شنیدی باغبان چون گل بکارد / چه مایه غم خورد تا گل برآرد
تو هم گل گشته بودی اندر این دل / ولی بی کود شدی مردی چه حاصل !
.
.
.
سلام ای نازنین خوابتو دیدم / تو گفتی نه رفیق دیگه بریدم
خیال کردی بری بی تو میمیرم / تو رفتی من یکی دیگه میگیرم !
.
.
.
فدای ناز عشقت ناز دانه / که عشقت کنج دل زد آشیانه
به یاد سوزش مجنون ز لیلی / به یادت سوختم در این زمانه . . .
.
.
.
چه شود به چهره ی زرد من نظری زراه خدا کنی ، که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی
تو کمان کشیده و درکمین که زنی به تیرم و من غمین ، که خدای ناکرده خطا کنی .
.
.
.
در فراغت این دل من پیر شد ، بله ای گو این دلم تبخیر شد
بر سرم دستی کشید آرام گفت ، باز طفلک قرصهایش دیرشد . . .
.
.
.
غرور من که زسختی به کوه میمانست
کمر به کشتن خود بست و خاک پای تو شد
دلم که به همه بیگانه بود و یار نداشت
چه دید در تو که اینگونه آشنای تو شد ؟
.
.
.
آباد تو بودم و خرابم کردی ، یک زنده که تو مرده حسابم کردی
با شوق کبوترانه تا خانه تو ، هربار که آمدم جوابم کردی . . .
.
.
.
عشق یعنی گم شدن پیدا شدن ، عشق یعنی غرق در رویا شدن
عشق یعنی حسرت دیدار تو ، عشق یعنی من شوم بیمار تو . . .